انتسال
لغتنامه دهخدا
انتسال . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) فرزند شدن . (غیاث اللغات ). دارای نسل شدن . فرزنددار شدن . (فرهنگ فارسی معین ) :
چون عدو نبود جهاد آمد محال
شهوت ار نبود نباشد انتسال .
چون بگیری شه رهی که ذوالجلال
برگشاده ست ازبرای انتسال .
چون عدو نبود جهاد آمد محال
شهوت ار نبود نباشد انتسال .
مولوی .
چون بگیری شه رهی که ذوالجلال
برگشاده ست ازبرای انتسال .
مولوی .