ترجمه مقاله

انجد

لغت‌نامه دهخدا

انجد. [ اَ ج ُ ] (ع اِ) ج ِ نَجد، زمینهای بلند. (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (آنندراج ). || هو طلاّع انجد؛ او دانا و رسا در امور و غالب بر آنهاست . (از لسان العرب ) (ناظم الاطباء). رجل انجد؛ نیک آزماینده ٔ کارها و درآینده و تصرف کننده در آن و نیک ماهر. طلاع الثنایا. (یادداشت مؤلف ).
ترجمه مقاله