ترجمه مقاله

انجمن ساختن

لغت‌نامه دهخدا

انجمن ساختن . [ اَ ج ُ م َ ت َ ] (مص مرکب ) گرد کردن و ترتیب دادن مجلس و مجمع. فراهم ساختن مجلس مشاوره :
یکی انجمن ساخت با بخردان
هشیوار و کارآزموده ردان .

فردوسی .


چون تهی شد سر سریر ز شاه
انجمن ساختند شهرو سپاه .

نظامی .


انجمن ساخت نامداران را
راستگویان و راستگاران را.

نظامی .


ترجمه مقاله