ترجمه مقاله

اندا

لغت‌نامه دهخدا

اندا. [ اَ ] (اِ مص ) گلابه و کاه گل بر بام و دیوار مالیدن . (برهان قاطع) (هفت قلزم ). گلاوه و کاهگل بر دیوار و بام مالیدن . (انجمن آرا) (آنندراج ). مالیدن کاه و گلابه بود بر دیوار. (فرهنگ جهانگیری ). کاه گل کردن . (شرفنامه ٔ منیری ) (مؤید الفضلاء) (فرهنگ سروری ). || (نف مرخم ) کاهگل مالنده . (برهان قاطع) (هفت قلزم ). کاهگل کننده . (شرفنامه ٔ منیری ) (مؤید الفضلاء). انداینده ٔ گِل . (فرهنگ رشیدی ).
- آفتاب اندا ؛ اندایشگر و اندودکننده و پوشنده ٔ آفتاب :
بخون دیده همی بسرشد حسود تو خاک [کذا]
بدان هوس که گلی سازد آفتاب اندا.

کمال اسماعیل (از انجمن آرا).


- بام قصراندا ؛ اندودکننده ٔبام قصر :
درم بجورستانان زر بزینت ده
بنای خانه کنانند و بام قصراندای .

سعدی (کلیات چ مصفا ص 733).


- زمین اندا ؛ اندودکننده زمین . پوشنده ٔ زمین :
موی خاک آلود من چون کاه بر دیوار حبس
از رخم کهگل کند اشک زمین اندای من .

خاقانی .


- شکراندا ؛ اندودکننده ٔ شکر.
- || در بیت زیر به معنی مفعولی «اندودشده » بکار رفته است :
زهر غمی نیست ظهوری بجام
کام اگرشد شکراندا چه حظ.

ظهوری .


- قیراندا ؛ اندودکننده ٔ قیر. (از یادداشت مؤلف ).
- گِل اندا ؛ اندودکننده ٔ گِل . (از یادداشت مؤلف ).
|| (اِ) گلابه . کاهگل . (فرهنگ فارسی معین ). || غیبت و خبث و بدگویی . (برهان قاطع) (هفت قلزم ). غیبت . (جهانگیری ). سعایت و گربزی کردن . (فرهنگ رشیدی ). غیبت و سعایت در حق کسی ، چه آن نیز بمنزله ٔ اندودن یعنی تغییر دادن و پنهان کردن اصل و فرع است . (انجمن آرا) (آنندراج ) :
بسمع رضا مشنو اندای کس
وگر گفته آید بغورش برس .

سعدی (از انجمن آرا)(آنندراج ).


|| خوابی که صلحا و اتقیا بینند. رؤیای صادقه . (از برهان قاطع) (از هفت قلزم ). خواب که مردم صالح را فرشتگان بنمایند.(فرهنگ رشیدی ). خوابی که فرشتگان بمردم صالح متقی بنمایند. یعنی رؤیای صالحه . (از جهانگیری ). خواب صلحا که فرشتگان بدانان نمایند نه شیاطین . (از انجمن آرا) (از آنندراج ) :
به اندا نمودند وخشور را
بدید آن سراپا همه نور را.

رودکی (از انجمن آرا) (از آنندراج ).


ترجمه مقاله