ترجمه مقاله

اندکان

لغت‌نامه دهخدا

اندکان . [ اَ دَ ] (اِخ )یا اندگان . نام شهری و ولایتی است مابین سمرقند و چین و معرب آن اندجان است . (برهان قاطع) (از انجمن آرا) (از آنندراج ). شهری است در ترکستان که پایتخت فرغانه است و آن را تعریب کرده ، اندجان گفته اند. (از ناظم الاطباء) . دهی است بفرغانه . از آن ده است عمروبن محمد طاهر صوفی . (منتهی الارب ) (از معجم البلدان ). و شاعر فارسی علی قرط اندکانی از آن قریه است . (یادداشت مؤلف ). || دهی است بسرخس در آن ده است قبر زاهد احمد حماوی . (منتهی الارب ) (از معجم البلدان ). و رجوع به اندکان شود.
ترجمه مقاله