انذون
لغتنامه دهخدا
انذون . [ اَ ] (ق ) آنجا، مقابل اینجا :
خواسته چونان دهد که گویی بستد
روی گه ایذون کند ز شرم گه انذون .
نگویی کز چه معنی راست این ایذون و آن انذون .
و رجوع به اندون و آندون شود.
خواسته چونان دهد که گویی بستد
روی گه ایذون کند ز شرم گه انذون .
فرخی .
نگویی کز چه معنی راست این ایذون و آن انذون .
سنایی .
و رجوع به اندون و آندون شود.