ترجمه مقاله

انزاف

لغت‌نامه دهخدا

انزاف . [ اِ ] (ع مص ) خشک شدن همه ٔ آب چاه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (آنندراج ). یقال : انزفت البئر (مجهولاً). || برکشیدن آب چاه (لازم و متعدی ). (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بیرون کشیدن همه ٔ آب چاه .(از اقرب الموارد). || ایستانیدن اشک کسی را. (منتهی الارب ). ایستادن اشک کسی . (ناظم الاطباء).ایستادن و بریده شدن آب چشم . (از اقرب الموارد). برسانیدن اشک . (از تاج المصادر بیهقی ). || دردسر یافتن . || دردسر دادن . (آنندراج ). || بیهوش و مست گردیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بیهوش و مست شدن . (آنندراج ). مست شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (از اقرب الموارد) (ترجمان القرآن جرجانی ). قوله تعالی : لایصدعون عنها و لا ینزفون (قرآن 19/56)؛ ای لایسکرون . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || رفتن آب چشمه و چاه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). برسیدن آب چاه . (تاج المصادر بیهقی ). به آخر رسیدن آب چاه . (از آنندراج ). آب چاه رفتن . آب رفته شدن چاه . (یادداشت مؤلف ). || سپری شدن می قوم . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). برسیدن شراب کسی را،یعنی سپری شدن . (ترجمان القرآن جرجانی ). سپری شدن شراب . (از معجم متن اللغة). به آخر رسیدن شراب . (از آنندراج ). برسیدن شراب کسی . || برسیدن مال کسی . (از تاج المصادر بیهقی ). سپری شدن مال کسی . و رجوع به اقرب الموارد و ذیل آن و معجم متن اللغة شود.
ترجمه مقاله