ترجمه مقاله

انزراف

لغت‌نامه دهخدا

انزراف . [ اِ زِ ] (ع مص ) درگذشتن . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). گذشتن . (از اقرب الموارد). انزرفت الریح ؛ درگذشت آن باد و رفت . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || در طلب آب و گیاه رفتن . (ازمنتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله