ترجمه مقاله

انصاب

لغت‌نامه دهخدا

انصاب . [ اِ ] (ع مص ) نصیب گردانیدن جهت کسی . (ازمنتهی الارب ) (ناظم الاطباء). برای کسی نصیبی قرار دادن . (از اقرب الموارد). || مانده گردانیدن اندوه . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). خسته و مانده کردن . (از اقرب الموارد). || رنج رسانیدن و دردمند گردانیدن بیماری . (منتهی الارب )(ناظم الاطباء) (آنندراج ). دردمند ساختن مرض کسی را.(از اقرب الموارد). رنجانیدن . (تاج المصادر بیهقی ).برنجانیدن . (مصادر زوزنی ). || دسته کردن کارد را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از آنندراج ). نصاب (دسته ) ساختن برای کارد. (از اقرب الموارد). کارد دسته کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (مصادر زوزنی ).
ترجمه مقاله