ترجمه مقاله

انصرام

لغت‌نامه دهخدا

انصرام . [ اِ ص ِ ] (ع مص ) بریدن و منقطع گردیدن . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بریده شدن و منقطع شدن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). انقطاع . (تاج المصادر بیهقی ) (مصادر زوزنی ) (از اقرب الموارد). پاره پاره شدن . (یادداشت مؤلف ). || آخر شدن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). گذشتن . (از اقرب الموارد). سر آمدن . برسیدن . بپایان رسیدن . بسر رسیدن مدت . بسر رسیدن . بررسیدن . انقضاء. (یادداشت مؤلف ). || (اِمص ) بریدگی . (فرهنگ فارسی معین ).
ترجمه مقاله