ترجمه مقاله

انطباع

لغت‌نامه دهخدا

انطباع . [ اِ طِ ] (ع مص ) نقش شدن چیزی بر چیزی . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). نقش پذیرفتن از مهر و جز آن . (یادداشت مؤلف ). نگاشته شدن . نقش پذیرفتن . نگار بستن . مهر پذیرفتن . || چاپ شدن .باسمه شدن . (یادداشت مؤلف ). بچاپ رسیدن . بطبع رسیدن . || (اِمص ) نقش شدگی . نقش پذیری . || (اِ) نقش و نشان و اثر. || چاپ و طبع. || تافت . (ناظم الاطباء). ج ، انطباعات .
- اداره ٔ انطباعات ؛ در اصطلاح اواخر دوره ٔ قاجاریه و اوایل دوره ٔ پهلوی اداره ٔ نگارش .
ترجمه مقاله