ترجمه مقاله

انطلاق

لغت‌نامه دهخدا

انطلاق . [ اِ طِ ] (ع مص ) رفتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (ترجمان القرآن جرجانی ) (از اقرب الموارد). بشدن . (تاج المصادر بیهقی ) (مصادر زوزنی ). || گشاده گردیدن روی و پیدا شدن بشاشت . (منتهی الارب ) (آنندراج ). پیدا شدن انبساط در چهره . (از اقرب الموارد). گشاده رو شدن . || رها شدن . (یادداشت مؤلف ). || انطلق به (مجهولاً) برده شد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || انطلاق لسان ؛ گشاده زبانی . (از اقرب الموارد) (فرهنگ فارسی معین ). || (اِمص ) گشاده رویی : از جبین سلطان آثار بشر و انطلاق و مکارم اخلاق معاینه دیدند. (جهانگشای جوینی ).
ترجمه مقاله