ترجمه مقاله

انفار

لغت‌نامه دهخدا

انفار. [ اِ ] (ع مص ) رمانیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (تاج المصادر بیهقی ) (از اقرب الموارد). || یاری دادن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). نصرت دادن و مدد کردن . (از اقرب الموارد). || دراز کشیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || خداوند شتران رمنده ونافر شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || حکم کردن به غلبه ٔ کسی بر کسی . (تاج المصادر بیهقی ) (از اقرب الموارد): انفر علیه ؛ به چیرگی حکم کرد بر وی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). به چیرگی حکم کردن بر کسی . (آنندراج ).
ترجمه مقاله