ترجمه مقاله

انفاض

لغت‌نامه دهخدا

انفاض .[ اِ ] (ع مص ) بچه دادن شتر. || درویش گردیدن قوم و مردن ستور آنها و سپری شدن توشه یا سپری گردانیدن آن را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). بی مال و بی زاد گشتن . (تاج المصادر بیهقی ). || باران زده شدن مردم . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || افشانده شدن ظرف خرما. (از اقرب الموارد). افشانده شدن خنور خرما. (آنندراج )؛ انفضت الجلة (مجهولاً)؛ افشانده شد خنور خرما. (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله