ترجمه مقاله

انفس

لغت‌نامه دهخدا

انفس . [ اَ ف َ ] (ع ن تف ) گرانمایه تر: انفس المال ؛ گرانمایه ترین مالها. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). نفیس تر. (مهذب الاسماء): فانفس الدواب ، ما یرتفع من نواحی بلخ . (صورالاقالیم اصطخری ).
- امثال :
انفس من قرطی ماریة . (یادداشت مؤلف ).
|| (اِ) یکی از سه غشاء که بر جنین پیچیده است و نزدیکترین غشاست به وی . (بحر الجواهر از یادداشت مؤلف ).
ترجمه مقاله