ترجمه مقاله

انفعالات

لغت‌نامه دهخدا

انفعالات . [ اِ ف ِ ] (ع مص ، اِ) ج ِ انفعال . || (اصطلاح فلسفه ٔ قدیم ) کیفیاتی که بوسیله ٔ یکی از حواس حاصل می شود اگر راسخ باشد مانند زردی طلا، انفعالیات و اگر غیر راسخ باشد مانند زردی روی آدم ترسان ، انفعالات نامیده می شود. (از کشاف اصطلاحات الفنون و فرهنگ علوم عقلی ). کیفیات محسوسه بحواس پنجگانه ... را انفعالیات و انفعالات خوانند. (اساس الاقتباس ص 42). || در روان شناسی نفسانیات را به سه دسته تقسیم کرده اند: ادراکات ، انفعالات و افعال . دنبال هر احساس یا ادراکی انسان را حالتی دست می دهد که غیر از آن احساس یا ادراک است . مثلاً گلی را می بوییم از آن صورتی در ذهن ما پیدا می شود (احساس ) و برفور از این منظره خاطر ما منبسط می گردد، این حالت را در مقابل احساس و ادراک انفعال می نامند. (از مبانی فلسفه ٔ علی اکبر سیاسی ص 32 و 101). و رجوع به انفعال و انفعالیات شود.
ترجمه مقاله