ترجمه مقاله

انیق

لغت‌نامه دهخدا

انیق . [ اَ ] (ع ص ) خوب و عجیب . (آنندراج ) (غیاث اللغات ). نیکو. حسن . معجب . چیز نیک بشگفت آورنده . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء): چون تاج مملکت و سریر سلطنت بر راء انیق و لقاء بهی ابوالحرث منصوربن نوح آراسته شد... (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ).
بود سرو در باغ و دارد بت من
همی بر سر سرو باغی انیقا.

منوچهری .


ترجمه مقاله