ترجمه مقاله

اهتداء

لغت‌نامه دهخدا

اهتداء. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) راه راست یافتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (تاج المصادر بیهقی ). راه راست باز یافتن . (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ). راه راست گرفتن . مهتدی . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
- اهتداء جستن ؛ راه راست را جستجو کردن :
چون شمارندم امیر و مقتدا
سرنهندم جمله جویند اهتدا.

مولوی .


|| راه برداری . ارشاد. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
- علم الاهتداء بالبراری و الاقفار ؛ علمی است که بوسیله ٔ آن در صحاری وبیابانها راه را یابند. یا علمی است که با آن بدون کمک از نشانه های ظاهری به احوال امکنه معرفت پیدا کنند. و این آشنایی با کمک وسائل مخفی حاصل شود و این علم جز برای کسانی که در شناختن بوی خاکها و موقع ستارگان تمرین دارند تحقیق نیابد.زیرا هر نقطه از زمین بویی خاص و هر ستاره ای را سمتی معین است که می توان با کمک آن راه را شناخت و جای را تشخیص داد. چنانکه در قرآن آمده است : «و هو الذی جعل لکم النجوم لتهتدوا بها فی ظلمات البر و البحر (قرآن 97/6)». و این علم را سودی بزرگ است . (از کشف الظنون ).
|| بشوهر فرستادن عروس را. || پیشرو شدن و سبقت گرفتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله