اوغاد
لغتنامه دهخدا
اوغاد. [ اَ ] (ع ص ) ج ِ وَغْد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (المنجد) (از اقرب الموارد). ج ِ وَغْد، به معنی ناکس و فرومایه :
فمتی تقر العین من ولدالزنا
و متی تطیب شمائل الاوغاد.
رجوع به وغد شود.
فمتی تقر العین من ولدالزنا
و متی تطیب شمائل الاوغاد.
(جهانگشای جوینی ).
رجوع به وغد شود.