ترجمه مقاله

اوقاص

لغت‌نامه دهخدا

اوقاص . [ اَ ] (ع ص ، اِ) پراکندگان و پریشان شدگان ، یقال : صاروا اوقاصا ای متبددین . || اوقاص من بنی فلان ؛ ناکسان و فرومایگان ایشان . رجوع به اوقاس شود. || ج ِ وَقَص . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). چوب ریزه های شکسته که از آن آتش افروزند و مال افزون بر نصاب که از آن مال زکوة واجب دارند. (آنندراج ). آنچه میان دو نصاب باشد و از آن چیزی ندهند واو را اوقاص گویند. (تاریخ قم ). رجوع به وقص شود.
ترجمه مقاله