ترجمه مقاله

اپغده

لغت‌نامه دهخدا

اپغده . [ اِ غ َ دَ / دِ ] (ص ) فرهنگها این صورت را آورده و بدو معنی بیهوده گوئی میدهند و بصور مختلفه از قبیل ایفده و ایغده و ابغده هم آورده اند و ظاهراً اصل آن کلمه ای است که امروز نیز در قزوین معمول است و آن بصورت ((ایغده سر)) است و چون دشنامی است که پدر و مادر فرزند را گویند آنگاه که او عملی مرتکب شود که درخور سن او نباشد ولی کلمه را طوری ادا کنند که ای در ((ایغد)) معنی حرف ندا دهد و اینکه به این کلمه معنی بیهوده گوی و سبکسار داده اند باز بنظر درست نمی آید و بیت ذیل را از رودکی شاهد آورده اند :
این ایغده سری بچه کار آمدت ترا
دریاب دانش و سخن بیهده مگوی .
و از این نیز پیداست که ترکیب ((ایفده سری )) مجموعاً همان معنی را که مردم قزوین اراده میکنند میدهد یعنی این پیش رسی بد. ومعنی بیهوده گوی را بمناسبت مصراع دوم بغلط بکلمه داده اند. و رجوع به ایفده شود.
ترجمه مقاله