اژخ ناکلغتنامه دهخدااژخ ناک . [ اَژَ ] (ص مرکب ) که اژخ بسیار دارد: ثُؤْلِل َ جسده (علی المجهول )؛ اژخ ناک گردید جسم او. (منتهی الارب ).