ترجمه مقاله

اکتاف

لغت‌نامه دهخدا

اکتاف . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ کِتِف . (ناظم الاطباء). ج ِ کَتِف و کِتف و کَتف . (اقرب الموارد) (آنندراج ) (منتهی الارب ). شانه ها. دوشها. کتفها. سفتها. (یادداشت مؤلف ): والعرب تکتبسه فی اکتاف الابل و اللخاف . (ابن ندیم ). و رجوع به کتف شود.
- ذوالاکتاف ؛ لقب شاپوربن هرمز. (ناظم الاطباء). لقبی است که تازیان به شاپوربن هرمز داده اند. (یادداشت مؤلف ). رجوع به شاپور ذوالاکتاف شود.
- علم الاکتاف ؛ کت بینی و آن فالگویی باشد که از خطوط لوح کتف کنند. (یادداشت مؤلف ).
ترجمه مقاله