ترجمه مقاله

اکتناز

لغت‌نامه دهخدا

اکتناز.[ اِ ت ِ ] (ع مص ) گرد آمدن مال . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). گرد آمدن . گرد آمدن و سخت شدن . (از اقرب الموارد). || پر شدن هرچه باشد. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || آگنده شدن مغز استخوان . (تاج المصادر بیهقی ) (دهار) (المصادر زوزنی ). || پوشیدن چیزی را در ظرف . (از اقرب الموارد). || نهادن . برنهادن مالی . گرد کردن . گرد آمدن . گنج نهادن . (یادداشت مؤلف ) : چون سخن به ذکر اکتناز و احتیاز زر و سیم رسیدی فرمودی ... (تاریخ جهانگشای جوینی ).
ترجمه مقاله