ترجمه مقاله

اکثام

لغت‌نامه دهخدا

اکثام . [ اِ ] (ع مص ) قادر گردانیدن شکار شخص را و نزدیک وی شدن . گویند: اکثمک الصید. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). نزدیک شدن شکار به صیاد. (یادداشت مؤلف ). (از اقرب الموارد). || پر کردن خیک را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). پرکردن مشک . (دهار). || پنهان گردیدن در خانه ٔ خود. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از آنندراج ) (از اقرب الموارد). پنهان گردیدن . (یادداشت مؤلف ).
ترجمه مقاله