ترجمه مقاله

اکدریة

لغت‌نامه دهخدا

اکدریة. [ اَ دَ ری ی َ ] (ع ص نسبی ، اِ) (اصطلاح فقه ) مسأله ایست در فرایض که شوی و مادر و جد و خواهر مادری و پدری مانده باشد. لقبت بها لان عبدالملک بن مروان سئل عنها رجلاً یقال ُ له اکدر فلم یعرفها او کانت المیتة تسمی اکدریة او لانها کدرت علی زید. (منتهی الارب ) (آنندراج ). || قسمی سگ . (یادداشت مؤلف ).
ترجمه مقاله