ترجمه مقاله

اکراب

لغت‌نامه دهخدا

اکراب . [ اِ ] (ع مص ) کرب بستن دلو را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). کریب بستن دلو را. (از اقرب الموارد). || پر کردن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || شتافتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد)(از ناظم الاطباء). شتابی کردن . (آنندراج ). اسراع . شتابیدن . (از یادداشت مؤلف ). || سخت نزدیک شدن کار و رسیدن زمان وقوع آن . || تقرب یافتن . || نزدیک شدن ظرف به پر شدن . (از اقرب الموارد). || سخت اندوهناک کردن . (آنندراج ) : و اذا شرب [ الحنظل ] فی شدة البرد امعض و اکرب اکراباً شدیداً. (تذکره ٔ ابن البیطار).
ترجمه مقاله