ترجمه مقاله

اکرة

لغت‌نامه دهخدا

اکرة. [ اَ ک َ رَ ] (ع اِ) اکره . ج ِ اَکّار یا اَکار. (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). کشاورزان (کانه جمع آکر فی التقدیر و واحدها اکار). (از صراح اللغة): عمله و اکره ، کارگران و برزگران . (یادداشت مؤلف ). برزگران . گویا تقدیراً جمع آکر است . (از اقرب الموارد) : و قد تأکله [ الخرنوب ] الاکرة والفلاحون . (تذکره ٔ ابن البیطار). طلب مساح از اکره سوگند دادن ... بر کشت ظلم است ... و از جمله ٔ حیلت اکره بر مساح یکی آن است که زمین را تقلب کرده باشند... دیگر از حیلت اکره و مساح آنکه برزیگر سوگند یاد کند. (از ترجمه ٔ تاریخ قم ص 110). و رجوع به اکار شود.
ترجمه مقاله