ترجمه مقاله

اکفال

لغت‌نامه دهخدا

اکفال . [ اِ ] (ع مص ) پذیرفتار گردانیدن کسی را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). پذیرفتار گردانیدن . (ترجمان القرآن جرجانی چ دبیرسیاقی ص 18). ضامن شدن کسی را. (از اقرب الموارد). پذیرفتاری کردن . (دهار). ضامن و پذیرنده ٔ تعهد کردن . (آنندراج ). پایندانی چیزی کردن . (المصادر زوزنی ). ضمانت و کفالت چیزی به کسی دادن . ضامن شدن برای چیزی در برابر کسی . (یادداشت مؤلف ). || بهره ٔ کسی گردانیدن چیزی را. و قوله تعالی : فقال اکفلنیها و عزنی فی الخطاب . (قرآن 23/38)؛ پس گفت بهره ٔ من کن او را غلبه کرد مرا به سخنی روباروی . (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || برای کسی مال به ضمانت گذاشتن . (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله