ترجمه مقاله

اکلاء

لغت‌نامه دهخدا

اکلاء. [ اِ ] (ع مص ) گیاه ناک گردیدن زمین . || بها پیش دادن . || بیع سلم کردن . || به پایان رسانیدن عمر را. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || علف خوردن ستور. || باربار نگریستن در چیزی . (ناظم الاطباء). خیره در چیزی نگریستن . (از اقرب الموارد). || بیدار داشتن چشم . (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله