ترجمه مقاله

اکناع

لغت‌نامه دهخدا

اکناع . [ اِ ] (ع مص ) نرمی و فروتنی کردن و به خواری نزدیک شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || سؤال کردن و خواستن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). سؤال کردن . (از اقرب الموارد). || نزدیک گردانیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || گرد آوردن قوم . (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله