ترجمه مقاله

اکیس

لغت‌نامه دهخدا

اکیس . [ اَک ْ ی َ ] (ع ن تف ) زیرک و دانا. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || زیرک تر. (آنندراج ) (دهار) (غیاث اللغات ). نعت تفضیلی از کَیِّس . کیس تر. باکیاست تر. اعقل . زیرک تر.
- امثال :
اکیس من قشة . (یادداشت مؤلف ).
|| پاک و صافی تر. (از حاشیه ٔ مثنوی مولوی ):
واگزین آئینه ای کاو اکیس است
اندکی صیقل گری او را بس است .

مولوی .


ترجمه مقاله