ترجمه مقاله

ایاب

لغت‌نامه دهخدا

ایاب . (ع مص ) بازگشتن بوطن . (آنندراج ). بازگشتن . (المصادر زوزنی ) (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ص 23) (منتهی الارب ) : ره سپرش را نه از ذهاب خبر است و نه از ایاب . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ). || فروشدن آفتاب . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). فرو شدن . غروب . افول . (از متن اللغة). || (اِ مص ) بازگشت و رجوع .(غیاث اللغات ). بازگشت . (ناظم الاطباء) :
هستم یقین بر آنکه اگر صاحب اجل
خواهد بر تو زود بود مر مرا ایاب .

مسعودسعد.


نبردم و نبرم جز به بزم شاه سجود
نکردم و نکنم جز به صدر خواجه ایاب .

خاقانی .


چونکه گوهر نیست نامش چون بود
چونکه نبود ذکر ایابش چون بود.

مثنوی .


در همش آرد چو سایه در ایاب
طول سایه چیست پیش آفتاب .

مولوی .


ملازمان رکاب سعادت ایاب بازگشته . (حبیب السیر).
ترجمه مقاله