ترجمه مقاله

ایداع

لغت‌نامه دهخدا

ایداع . (ع مص ) (از «ودع ») ودیعت نهادن به کسی و پذیرفتن از کسی ودیعت را، هو من الاضداد. (منتهی الارب ) (تاج المصادر بیهقی ) (ناظم الاطباء). حفاظت مال خود را به دیگری سپردن . (تعریفات ). || صلح کردن میان قوم . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || (از «ی دع ») واجب کردن حج را بر خود به تطیب زعفران بجهت احرام ، یقال : ایدع الحج علی نفسه اذا اوجبه . (منتهی الارب ). واجب گردانیدن حج بر خود. (ناظم الاطباء). || واجب کردن . (آنندراج ) (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله