ایستادنگاهلغتنامه دهخداایستادنگاه . [ دَ ] (اِ مرکب ) مقام . وقف . جای توقف و ایستادن : صوط؛ آواز آب که ایستادنگاه او تنگ و دراز باشد. منهوه ؛ ایستادنگاه آب . (منتهی الارب ).