ترجمه مقاله

ایشام

لغت‌نامه دهخدا

ایشام . (ع مص ) (از «وش م ») رنگین شدن گرفتن انگور بعد رسیدن یا نرم و نیکو گردیدن آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || پستان کردن دختر. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (آنندراج ). پستان کردن و برآمدن پستان زن . (ازناظم الاطباء). || گیاه برآوردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || افزون شدن سپیدی موی . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). افزون شدن پیری . (از ناظم الاطباء). || عیبناک گردانیدن ناموس کسی را و دشنام دادن . || چراگاه گیاه ناک یافتن شتر. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || اندک درخشیدن برق . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || نگریستن در چیزی . (تاج المصادر بیهقی ) (آنندراج ). نگاه کردن در چیزی از برق و جز آن . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || شروع کردن ، و یقال : اوشم فلان یفعل کذا؛ یعنی کردن گرفت چنان . (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله