ترجمه مقاله

ایمنه

لغت‌نامه دهخدا

ایمنه . [ م َ ن ِ ] (اِخ ) پسر باکوس و ونوس و رب النوع ازدواج بود. پیشینیان اعیادی را که به افتخار رب النوع مزبور اقامه میشد ایمنه می خواندند. (تعلیقات تمدن قدیم ترجمه ٔ نصراﷲ فلسفی ).
ترجمه مقاله