ای عجب
لغتنامه دهخدا
ای عجب . [ اَ / اِ ع َ ج َ ] (صوت مرکب ) برای اظهار تعجب و شگفتی بکار رود. ای شگفتا! ای شگفت :
شرم چرا داشت باید ای عجب او را
ز آن کرم و فضل روز روز برافزون .
نگه کن که پروانه ٔ سوزناک
چه گفت ای عجب گر بسوزم چه باک .
شرم چرا داشت باید ای عجب او را
ز آن کرم و فضل روز روز برافزون .
فرخی .
نگه کن که پروانه ٔ سوزناک
چه گفت ای عجب گر بسوزم چه باک .
سعدی .