ترجمه مقاله

باباعلی

لغت‌نامه دهخدا

باباعلی . [ ع َ ] (اِخ ) (امیر...) نوکر امیر علیشیر: مقرب حضرت سلطانی امیر علیشیر قدم جلادت پیش نهاد و امیر باباعلی را که در آن زمان نوکرش بود بدرون خرگاه فرستاد... (حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 150)... در آن اثنا بعضی از منهیان به پایه ٔ سریر اعلی رسیده بعرض رسانیدند که آمدن محمدحسین میرزا از روی اخلاص و عبودیت نیست بلکه به خیال غدر و بداندیشی بدین جانب توجه می نماید. بنا بر آن خاقان منصور امیرمبارزالدین محمدولی بیک و امیرعمربیک و امیر باباعلی را با ده هزار سوار باستقبال شاهزاده روانه گردانید... (حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 217)...بعد از اداء نماز جمعه بموجب فرموده عمل نموده در آخر همان روز بحسب اتفاق امیر مبارزالدین محمد ولی بیک و امیر عمربیک و امیر باباعلی از جانب استراباد رسیدند... (حبیب السیر چ خیام ج 4 صص 221 - 222)... و ضبط میسره را بعهده ٔ سید عبداﷲ میرزا و امیر باباعلی گذاشت [ بدیعالزمان میرزا ] . (ایضاً ص 248).
ترجمه مقاله