بابامحمود
لغتنامه دهخدا
بابامحمود. [ م َ مو ] (اِخ ) (امیر...) امیر بابامحمود ولد امیر باباحسن که سالها در سلک محرمان خاقان منصور [ سلطان حسین میرزا بایقرا ] منتظم بود و بمنصب مهرداری قیام می نمود. با جمعی کثیر از رؤساء لشکر شاهزادگان از زخم تیغ و تیر اوزبکان بر خاک هلاک افتاد... (حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 386).