بابللغتنامه دهخدابابل . [ ب ِ / ب ُ ](اِخ ) نام مردی ابله که گویند روزی آهویی بده درم خریده بود، ازو پرسیدند که بچندش خریده ای ، ده انگشت را وا کرده آهو را گذاشت ، آهو برجست رو بصحرا آورد.