ترجمه مقاله

باحر

لغت‌نامه دهخدا

باحر. [ ح َ ] (اِخ ) باجر. نام بتی . (ناظم الاطباء). باحر، کهاجر، نام بتی و بجیم هم مروی است . (منتهی الارب ). رجوع به باجر شود.
ترجمه مقاله