ترجمه مقاله

باحوری

لغت‌نامه دهخدا

باحوری . (ص نسبی ) منسوبست به باحور یا باحورا، شدت گرمای تموز. روز بسیار گرم .
- یوم باحوری ؛ روز بحران ، و مراد از آن بیست وچهار ساعت باشد. مولد است . روزی که بیمار را تغییری پدید آید. (ناظم الاطباء) :
تبشهای باحوری از دستبرد
ز روی هوا چرک ترّی سترد.

نظامی .


رجوع به باحوریّة شود.
ترجمه مقاله