ترجمه مقاله

بادآور

لغت‌نامه دهخدا

بادآور. [ وَ ] (ن مف مرکب ) مخفف و مرخم بادآورد.کنایه از چیزی باشد که مفت و بی تعب بدست آید. (برهان ) (آنندراج ) (انجمن آرا). رجوع به بادآوردشود. مالی که بدست آید. آنچه را باد با خود آورد. (شعوری ) (فرهنگ لغات شاهنامه ). رجوع به بادآورد شود. || قلم . این معنی در هیچیک از فرهنگها نیامده است . (شرفنامه ٔ منیری ). || سخن . این معنی در هیچیک از فرهنگها نیامده است . (شرفنامه ٔ منیری ). || چون باد: اسب بادآورد :
یکی ترجمان را ز لشکر بخواند
به گل گون بادآورش برنشاند.

فردوسی .


|| شوکةالبیضاء. رجوع به بادآورد شود.
ترجمه مقاله