ترجمه مقاله

بادانگیز

لغت‌نامه دهخدا

بادانگیز. [ اَ] (نف مرکب ) چیزهای نفاخ . (آنندراج ) (انجمن آرا): داروئی بادانگیز؛ مولدالریاح . مقابل بادشکن و بادکش ، بمعنی کاسرالریاح ، هر چیز که در معده تولید نفخ کند:و فقاع و... بادانگیز باشد. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). پیاز گرم و ترب بادانگیز بود. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). || پراکنده کننده . انتشاردهنده :
بشاعری چو کنم بوق هجو بادانگیز
مرا چه ماده خر مغ چه نرّخر ترسا.

سوزنی .


|| غرورآور. تکبرآور :
سخنهای فسون آمیز گفتن
حکایتهای بادانگیز گفتن .

نظامی .


ترجمه مقاله