ترجمه مقاله

بادبر

لغت‌نامه دهخدا

بادبر. [ب َ ] (اِ مرکب ) کاغذ باد باشد. (برهان ) (انجمن آرا). رجوع به بادبرک شود. || کسی را گویند که همه روزه فخر کند و منصب خود بمردم عرض نماید و هیچ کار ازو نیاید و او را بعربی فیاش میگویند. (برهان ).کسی را گویند که دعوی بی معنی کند و با جبن ، خود را شجاع داند. (انجمن آرا). رجوع به ناظم الاطباء شود.
ترجمه مقاله