بادیه پیمای
لغتنامه دهخدا
بادیه پیمای . [ ی َ / ی ِ پ َ / پ ِ ] (نف مرکب ) آنکه بادیه پیماید. رونده ٔ در بادیه . صاحب آنندراج آرد: از عالم دوزخ آشام است . نورالدین ظهوری گوید :
جرس محمل مقصود چنین نغمه سرا
به ثنای قدم بادیه پیمای من است .
صیدگری بود عجب تیزبین
بادیه پیمای و مراحل گزین .
|| اسب تندرو. (ناظم الاطباء). اسب تیزرفتار. || مسافر. (ناظم الاطباء). مردم سیاح و بیابانگرد.
جرس محمل مقصود چنین نغمه سرا
به ثنای قدم بادیه پیمای من است .
(از آنندراج ).
صیدگری بود عجب تیزبین
بادیه پیمای و مراحل گزین .
نظامی .
|| اسب تندرو. (ناظم الاطباء). اسب تیزرفتار. || مسافر. (ناظم الاطباء). مردم سیاح و بیابانگرد.