ترجمه مقاله

بارز شدن

لغت‌نامه دهخدا

بارز شدن . [ رِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) پدیدار شدن . نمایان شدن . هویدا شدن . نمودار گردیدن . آشکارا شدن . ظاهر شدن : هیچکدام به میدان مبارزت بارز نشوند. (جهانگشای جوینی ). و رجوع به بارز شود.
ترجمه مقاله