ترجمه مقاله

بارق

لغت‌نامه دهخدا

بارق . [ رِ] (اِخ ) کوهی است در سراة. (از حاشیه ٔ المعرب جوالیقی ص 301) (از ابن درید در کتاب الاشتقاق ص 282). نام کوهی . (آنندراج ). کوهی است که سعدبن عدی بدان فرودآمد و از این رو بدان ملقب شد چنانکه در گفتار مؤرج آمده است . (از تاج العروس ). کوهی است در بلاد یمن که چنانکه گمان میکنند قبیله ٔ ازد، بدان فرود آمد. (از انساب سمعانی ). کوهی است به یمن متعلق به قبیله ٔ ازد. (از تاج العروس ). رجوع به برقه ٔ بارق شود. یاقوت در معجم البلدان آرد: بارق در قول مؤرج سدوسی کوهی است که سعدبن عدی بن حارثةبن عمرو مزیقیأبن عامر ماءالسمأبن حارثةبن امری ءالقیس بن ثعلبةبن مازن بن الازد بدان فرودآمد و ایشان برادران انصارند و از غسان نیستند که در تهامه یا یمن باشند. (از معجم البلدان ج 2).
ترجمه مقاله