ترجمه مقاله

بارق

لغت‌نامه دهخدا

بارق . [ رِ ] (اِخ ) باوق . یارق . یاروق . بخشی ختایی . معلم و مربی فرزند غازان بود:... و چون پنج ساله شد (فرزند غازان ) اباقاخان او را به بارق بخشی ختایی سپرد تا او را تربیت کند و خط مغولی و اویغوری و علوم و آداب ایشان بیاموزد... (تاریخ مبارک غازانی چ 1358 انگلستان ص 8). و رجوع به همین کتاب ص 10 شود.
ترجمه مقاله